از سوی مجله «علمی – پژوهشی انصاری» در خدمت چهرة آشنا، مبارز خستگی ناپذیر، مرد دین و سیاست، مؤسس و عضو هیأت امنای محترم «مؤسسه تحصیلات عالی خواجه عبدالله انصاری (رح)»، جناب استاد شیخ موسی رضایی قرار داریم. گرچند نام ایشان پُرآوازه است و برای بزرگان شهر، اهل علم و کوچک و بزرگ آشناست؛ ولی بازهم برای آشنایی بهتر و بیشتر به خدمت ایشان رسیدیم؛ تا از رنجها و فعالیتهای دوره جهاد و مرارتهای روزهای سیاه طالبان و تحولات دوره جدید برای جوانان امروز بگوید؛ همچنین از ایشان میخواهیم که خوانندگان گرامی را در جریان اهداف، پلانها و برنامههای بعدی خویش، خصوصاً در مورد انکشاف و توسعه مؤسسه خواجه عبدالله انصاری قرار بدهند. آنچه در ذیل میخوانید، نتیجه گفت وگویی اختصاصی با ایشان است.
سوال: جناب استاد رضایی، خواهش میکنیم مختصری از دوران کودکی، جوانی و تحصیل خود برای خوانندگان مجله علمی پژوهشی انصاری، بگویید.
جواب: بسم الله الرحمن الرحیم. با تشکر از نشریه علمی- پژوهشی مؤسسه تحصیلات عالی خواجه عبدالله انصاری که ما را هم بر سر سفرة معنوی خود پذیرفتند. این جانب محمد موسی رضایی ولد محمدابراهیم در سال ۱۳۴۰ در یک خانواده مذهبی، در قریه شِیبار کَمرگ ولایت غزنی متولد شدم. تحصیلات ابتدایی را در مکتب منطقه گذراندم. دروس علوم دینی تا شرح لمعه و معالم الاصول را در مدارس علمیه حوتقل و اُلیاتو و از نزد استاد وحیدی، استاد عظیمی و استاد سعیدی فراگرفتم. با کودتای هفت ثور۱۳۵۷، و آغاز انقلاب اسلامی افغانستان مدرسهها تعطیل شد و ما به صف مجاهدین و انقلابیون پیوستیم. ولسوالی جاغوری و مالستان را با دیگر مجاهدین مردمی آزاد کردیم. از آن به بعد تا اوایل سال ۱۳۵۹ در منطقه بودم و پس از آن برای ادامه تحصیلات عالی وارد کشور جمهوری اسلامی ایران شدم و در حوزه علمیه مشهد مقدس پس از موفقیت در امتحان ورودی، مشغول به تحصیل شدم.
همزمان در کنار تحصیل با مجاهدین حوزه غرب و مناطق مرکزی همکاری رزمی و تبلیغی داشتم. در سال ۱۳۶۷ پس از اتمام دروس سطوح عالی علوم اسلامی به مناطق مرکزی ولایت غزنی برگشتم. در جلسه صلح میان احزاب حرکت اسلامی با پاسداران جهاد اسلامی و سازمان نصر در کمرگ ولایت غزنی حضور نسبتاً فعّال داشتم. پس از هفت ماه تبلیغ و فعالیت صلح آمیز میان مناطق ارزگان، ولسوالیهای مالستان، جاغوری و قره باغ و گروههای مستقر در قره باغ، مُقُر و ساحه دهمرده که جنگهایی درگرفته بود، منجر به صلح گردید، دوباره از مسیر پاکستان به ایران برگشتم و مشغول دروس خارج اصول و فقه شدم و خارجِ اصول را در مدت یازده سال نزد استاد فلسفی دوره کردم و خارج فقه را نیز در مدت دوازده سال گذراندم.
در کنار دروس حوزه، دورة لیسه را در مدرسه تربیت، شهر مشهد سپری و مدرک صنف دوازده را اخذ کردم. همزمان با تحصیل مشغول مطالعه و تحقیق در زمینه عقاید، تاریخ اسلام، تاریخ نهضتهای آزادیبخش، بخصوص تاریخ روسیه و تاریخ افغانستان شدیم و تاریخ اسلام را در سه مرحله قبل از اسلام ، بعد از اسلام و تاریخ معاصر را به صورت گروهی مورد تحقیق و بررسی قرار دادیم.
سؤال: در دوران جهاد و اشغال وطن بیشترین فعالیتهای سیاسی، جهادی و نظامی شما در کجاها و در چه بخشهایی متمرکز بود؟
جواب: پس از دوران تحصیل وآواخر دوران جهاد بخصوص پس از تشکیل حزب وحدت اسلامی افغانستان، فعالیتهای سیاسی و فرهنگی و جهادی خود در حوزه غرب هرات، فراه، نیمروز و بادغیس متمرکز کردیم. عمدتاً فعالیتهای فرهنگی و اعزام نیرو می نمودیم. اولین جنگ نیروهای جهادی بخصوص حزب وحدت اسلامی در کنار بقیه مجاهدین در ولسوالی زندهجان اتفاق افتاد. در این جنگ نقش بسیار بارز و تأثیرگذار از آن مجاهدین حزب وحدت اسلامی بود. بعد از سقوط هرات بدست مجاهدین با کاروانی از خانوادههای شهدا وارد هرات شدم. مدتی در هرات بودم و دوباره به مشهد بازگشتم.
سوال: شما در دورة حکومت طالبان، دوباره به فعالیتهای نظامی روی آوردید و به مدت زیادی با جمعی از مجاهدین در زندان طالبان بودید، اگر برای شما مقدور است این واقعه را بیشتر شرح و بیان بفرمائید.
جواب: بلی، با آمدن گروه طالبان و اعمال سیاست نفی احزاب، نفی و خلع سلاح مجاهدین و حتی در برخی از ولایات اعمال سیاستهای ضد قومی وکوچ دادنهای اجباری مردم بیدفاع ما مجبور شدیم که دوباره وارد کار سیاسی و نظامی بشویم. با آنهم ما آمدیم وخواستیم به منظور جلوگیری از جنگ و خون ریزی و حمایت از مردم و پرهیز از خشونت وارد مذاکره شویم. با ملایار محمّد آخوند، والی هرات و ملا عبدالسلام جان آخوند، قوماندان قُل اردویِ طالبان در هرات و از طریق اینها در قندهار رفتیم تا با ملا عمر آخوند رهبر تحریک طالبان نشسته و پیرامون همکاری و کنار آمدن با تحریک طالبان صحبت نماییم.
در زمینه همکاری با طالبان مدت یک هفته در کوتی ولایت (مهمان خانه طالبان) در قندهار ماندیم، و قرار ملاقاتم با ملا عمر بهم خورد. سر انجام با معاون ملا عمر ملا حسن جان آخوند نشستیم و صحبت کردیم، شرایطی را که داشتیم آنها نیز پذیرفتند. دوباره به ایران بازگشتم تا زمانی که والی هرات برنامه کوچ دادن مردم محله باباحاجی، جبرئیل، شهرک خاتم الانبیاء و قریه کشماران را روی دست گرفت و ما را مجبور ساخت برای جلوگیری از اجرای این طرح و پایان دادن به حکومت کشتار و خشونت، اقدام به قیام مردمی علیه طالبان نماییم و یا به تعبیر شما به کار نظامی روی آوردیم. پس از ده ماه تلاش و سازماندهی نیرو و خریداری سلاح و انتقال آن به داخل شهر، به چندین خانه تیمی نیرو جابجا کردیم و عملیات نظامی را از ۹ محور طراحی نمودیم که ۷ محور آن در مرکز شهر و بقیه در اطراف شهر در نظر گرفته شده بود که متأسفانه سر انجام قبل از اقدام ما، جمعی این طرح را افشا نموده بودند و گزارش کتبی به طالبان داده بودند. طالبان علیه برخی از محورها اقدام کردند. تعدادی را شهید کردند از جمله قوماندان جهادی ظاهر امامداد شهید شد. جمعی هم اسیر شدیم و تقریبا دو سال در محبس هرات و سرپوزه قندهار در بدترین شرایط به سر بردیم. هرچند همه محورها را طالبان متوجه نشدند و نیروی ما به دلیل آسیب وارد شدن در محور اصلی فرقه و قوای چهار از اجرای این طرح و قیام مردمی علیه طالبان صرف نظر کردند. پس از آن هرچند طالبان عده زیادی را دستگیر کرده بودند و از ۵۰۰۰ نیروی دخیل در طرح تقریبا ۱۷۰۰ نفر آن دستگیر شده بودند؛ ولی هیچ کدام به دلیل عدم همکاری با طالبان در برابر شکنجه تا مرز شهادت مقاومت نمودند. تعدادی هم زیر شکنجه جان باختند. من خودم بعد از دو سال از محبس قندهار بدون شناسائی و به صورت ناشناخته آزاد شدم و دوباره وارد کارزار نظامی شده و فعالیت خود را با جمعی از دوستان در ولایت بادغیس و هرات آغاز نمودیم. سرانجام با همکاری مجاهدین بادغیس، اول بادغیس و بعد هرات را آزاد نمودیم. پس از آزادی هرات دوباره به کار اصلی خویش برگشتم و در کنار فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، دُروس خود را در رشته فرهنگ و معارف اسلامی و فقه مقارن آغاز نمودیم و فعلاً دارای دو مدرک لیسانس در رشته فرهنگ و معارف و فقه مقارن هستم. ماستری خود را در رشته فقه و معارف اسلامی گرایش فقه و اصول تمام کردم.
سؤال: انگیزه و هدف شما از تأسیس مؤسسه تحصیلات عالی خواجه عبدالله انصاری چه بود؟ اکنون پس از قریب ۸ سال که چندین دور فارغ التحصیلی دانشجویان خود را برگزار کرده اید، چه قدر به اهداف خود نزدیک شدهاید؟
تحلیل ما در مورد تداوم جنگ در افغانستان این است که منشأ تمام بدبختیها و فقر فرهنگی و اقتصادی و تداوم جنگ در افعانستان، جهل و بی سوادی بوده است. بخصوص در سطح تحصیلات عالی ما بسیار با کمبود و مشکل مواجه بودیم. حتی سواد ابتدایی تا مقطع دوازده در افغانستان برای همگان میّسر نبود، چه رسد به سواد در سطح تحصیلات عالی، لذا انگیزه و هدف ما از راه اندازی مؤسسه تحصیلات عالی خواجه عبدالله انصاری(رح) چند چیز بود، از جمله:
اکنون با فارغ شدن حدود ۱۰۰۰ نفر از محصلین هرچند به برخی از اهداف خود رسیدهایم و از فراغت این جمع از مقطع لیسانس در رشتههای مختلف، طبیعی است که به برخی از اهداف خود دست یافتهایم و از به ثمر نشستن این زحمات و تلاشهای هیأت امنا، هیأت رهبری و اساتید محترم، کارمندان، پرسونل و منسوبین این مؤسسه احساس مسرّت دارم.
سوال: در مورد استادان، کدر علمی و تعداد دانشجویان مشغول تحصیل این مؤسسه توضیحاتی ارائه بفرمائید.
جواب: مؤسسه تحصیلات عالی خواجه عبدالله انصاری(ح) ۴۸ استاد دارد که همگی در مقطع ماستری و دکترا هستند. فکر میکنم توانمندترین اساتید به لحاظ علمی را داریم، بخصوص وقتی که با سایر مؤسسات مقایسه میکنم، مقطع تحصیلی اساتید ما بسیار بالاست.. ما بیش از یک هزار و پانصد دانشجو داریم که با استعدادترین دانشجویان در این مؤسسه جذب شدند. درسخوانترین دانشجویان را در انصاری داریم. ما انتظار داریم که روزی کادر علمی مؤسسات و کادرهای اداری از اینجا تأمین شود.
سوال: موسسه تحصیلات عالی انصاری در چه رشتههایی فعالیت آموزشی دارد و برای توسعه و گسترش دیگر رشتهها چه برنامههایی روی دست دارید؟
جواب: مؤسسه تحصیلات عالی خواجه عبدالله انصاری اکنون در رشتههای حقوق، علوم سیاسی، مدیریت، اقتصاد، کامپیوتر ساینس و انجینری فعالیت دارد و رشته جامعه شناسی را هم جواز گرفتهایم؛ ولی به دلیل اینکه استقبال نشد تا هنوز فعال نشده است. رشتههای ژُورنالیسم و مترجمی را در شروع اخذ جواز هستیم؛ ما انتظار داریم که در سال تحصیلی آینده فعال شود. عزم ما بر این است که تمام رشتههای مورد نیاز کشور را پس از اخذ جواز فعال نماییم و آرمان ما این است که یک روز مؤسسه تحصیلات عالی خواجه عبدالله انصاری از مؤسسه به پوهنتون ارتقاء یابد. بیش از این پوهنحی و دانشکده داشته باشیم و با لغو محدودیتها شعبات خویش را در سایر ولایات افغانستان فعال نماییم و پوهنتون خواجه عبدالله نه تنها در سطح کشور بلکه در سطح منطقه و بین الملل معتبرترین پوهنتون و دانشگاه به حساب بیاید، به امید آن روز.
سوال: از آنجا که افغانستان درگیر مسائل امنیتی است، طبعاً کارهای علمی و فرهنگی مشکلات زیادی دارد، شما در تأسیس و فعالیت مؤسسه تحصیلات عالی با چه مشکلات و موانع وکاستیهایی مواجه بودهاید؟
جواب: مشکلاتی که ما با آن مواجه بودیم خوشبختانه در زمینه امنیتی تا کنون کوچکترین مشکلی نداشتیم ولی مشکلاتی که داشتیم به شرح ذیل بود:
سوال: غیر از موسسه تحصیلات عالی، شما در مناطق محروم نیز لیسههایی دایر نمودهاید و علاوه بر آن در بخش مدارس دینی مخصوص نسوان نیز فعالیتهای بسیار جدی و مفیدی دارید، در این مورد نیز اگر توضیحاتی بدهید ممنون میشویم.
جواب: بلی بنده علاقه زیاد به کار فرهنگی دارم. بعد از آزادی هرات توسط مجاهدین حزب وحدت اسلامی و بقیه مجاهدین هرات توافقاتی که در قسمت جابجایی مجاهدین با امیر صاحب اسماعیل خان صورت گرفت ما شهر را تخلیه کردیم. نیروهای مجاهدین خود را در قوای چهار مستقر کردیم مسئولیت آن را به عهده حاجی قاری غوردروازی و آمر غلام نبی حقجو گذاشتیم و خود به کار فرهنگی، اجتماعی و سیاسی روی آوردم. سیاست مدرسه سازی را روی دست گرفتم و در مناطق محروم یک وقت سی و سه مدرسه فعال نموده بودم و تا دولت موقت و انتقالی فعال بود. پس از آنکه معارف فعاّل شد، مدارس را یک به یک به معارف وصل کردم و چند مدرسه و مؤسسه فرهنگی بعد از اخذ جواز و ثبت آن در معارف، به نام مؤسسه آرمان تبدیل شد و اکنون به نام لیسه آرمان یک، دو، سه و چهار، در چهار منطقه شهر فعال هستند و دو مدرسه علمیه در بخش خواهران که فعلا در ساختمان دائمی خود به نام مدرسه علمیه الزهراء(س) منتقل گشته و به علاوه چندین مؤسسه که ثبت گردیده همانند مؤسسه حقوقی حمایتی زنان افغان به ریاست داکتر جلالی، مؤسسه فرهنگی آموزشی ارمغان نور، مؤسسه خدماتی فرهنگی امید فردا، مؤسسه خیریه قائمیه و مجتمع علمی فرهنگی بعثت و مرکز فرهنگی رسالت…. در حال فعالیت هستند.
سوال: در اخیر اگر برای خوانندگان مجله و سایت مؤسسه نصایح وگفتنیهایی دارید بفرمائید؟
جواب: انتظار ما از اساتید و دانشجویان این است که قدر این فرصت را بدانند و این فرصت را از دست ندهند. اساتید سعی کنند افاده بدهند و دانشجویان سعی کنند استفاده کنند تا بعدها حسرت نخورند. چیزی که پدران ما این حسرت را خوردند اما سود نبردند. از خوانندگان هم انتظار داریم مجله علمی را به دقت بخوانند و فرزندان خود را در هر شرایط وادار به مطالعه و تحصیل کنند. چون علت عقب ماندگی مردم ما در افغانستان بی سوادی بخصوص نداشتن تحصیلات عالی است. به امید روزی که بیسوادی از کشور ما ریشه کن شود و ظرفیت تحصیلات عالی ارتقا یابد وکمترین مقطع تحصیلی ما لیسانس شود و با ارزشترین آن دکترا، آن موقع است که بیشترین مشکلات امروز جامعه ما ریشه کن خواهد شد و جای تفنگ را قلم خواهد گرفت؛ آن وقت است که خبر از خشونت نخواهد بود.